بدون شک انسانهاي فراواني هستند که گمان ميکنند کوهنوردي يعني «علافي» و افرادي که کوهنورد هستند «آدمهاي بيکارياند» و ايستادن بر فراز قله و دوباره راهي خانه شدن، يعني «فتح بيهودگي».
به گزارش بزنيم بيرون ، بر همين مبنا گفتاري که کوهنوردان براي زدودن اين افکار و تغيير نگرش مردم به کار ميگيرند، تنها در «توجيه کردن صعود»شان خلاصه ميشود. اين درحالي است که کوهنوردي در دنياي امروز، خود يک فرهنگ خاص با تعارفي ويژه است.
ماجرا از روزي رقم خورد که قرار شد تا همراه گروه کوهنوردي «سلام همنورد» راهي استان سيستان و بلوچستان شويم و همراه 22 نفر ديگر که هفت نفر از آنان خانم بودند، بر فراز قله آتشفشاني 4050 متري تفتان بايستيم.
پيش از اين که همراه دو نفر ديگر از همقطاران ايسنايي به اين استان سفر کنيم، بارها و بارها از دوستان و همکارانم اين را شنيديم که چرا اين همه سختي و مشقت را تحمل ميکنيد؟ چه انگيزهاي شما را اين چنين براي رفتن به اين منطقه که شايد آبستن حوادث برايتان باشد بر ميانگيزد؟ همين سوالها موجب شد تا ذهنم در مسير حرکت به اين قله درگير باشد؛ تا کمي به تفسير صعود و فرهنگ کوهنوردي فکر کنم.
البته رسيدن به پاسخ اين پرسشها که شايد براي کساني که حتا صبحها نيز اراده کنار زدن پتو و بيرون آمدن از رخت خواب گرم و نرمشان را ندارند، کمي دشوار و ناشدني باشد. چون اصولا اين دسته از مردم که کوهنوردي نميکنند، نميتوانند آن را به عنوان يک فعاليت يا ورزش فکري قلمداد کنند. از همين رو آنچه که براي روشن شدن اصل کوهنوردي بايد بيان شود، بيشتر جنبه تجربي و حس لذت گُنگي را خواهد داشت که درک ميشود اما نميتوان به شکل کامل آن را توضيح داد.
بنابراين براي تفسير فلسفه کوهنوردي به ناچار بايد به تعميم برخي از انگارهها و صفات دروني هر کوهنورد رجوع کنيم. چراکه ممکن است هر يک از کوهنوردان، درکي متفاوت از کوه و طبيعت داشته باشند. اما آنچه در ميان همه کوه رو ها مشترک به نظر ميرسد اين است که اغلب کوهنوردان چه حرفهاي يا مبتدي بيشترين لذت را زماني از کوه ميبرند که دو يا سه روز از انجامش گذشته باشد. البته پيمايش مسير کوهنوردي و احساس قرابت با طبيعت خودش نيز به تنهايي حس خوشايند و فرحناکي به انسان منتقل ميکند.
ولي بي شک يک کوهنورد زماني لذت رضايتمندانه يک صعود را درک خواهد کرد که مشقّت و دشواري ناشي از صعود پايان يافته باشد. اين رضايتمندي در اصل همان کشش و جاذبهاي است که موجب ميشود کوهنوردان بار ديگر براي صعودي ديگر - چه بسا دشوارتر- برنامه بريزند. چونکه پيامد لمس موفيقتها و برفراز قله ايستادن همواره با ايجاد انگيزه و افزون شدن آن رابطه مستقيم دارد. ناگفته نماند که در همين راستا نيز دو نگرش وجود دارد؛ چون عدهاي ممکن است گمان کنند «قله» مترادف نقطه پايان است و برخي هم اين پندار را دارند که ايستادن بر فراز «قله» استعارهاي از انتهاي بخش دشوار زندگي است.
با اين حال، کوهنوردان به خوبي درک کردهاند که ورزش کوهنوردي حتي اگر جنبه ماجراجويانه يا چالش برانگيز داشته به تقويت جنبههاي خوب شخصيت يک انسان کمک خواهد کرد. تا آنجا که حتي ميتوان مدعي شد «تکامل» يعني «صعود» و «صعود» نيز يعني همان «تکامل» که ابعاد شخصيتي و جسمي ما انسانها را براي برگزيدن روشهاي متعالي زندگيمان تقويت خواهد کرد.
اما در کوهنوردي جنبه ديگري هم نهفته است و آن مقوله «فرهنگ» است. بايد يادآور شد که منظور از فرهنگ در کوهنوردي که بر پايه اصولي خاص بنا شده است، مترادف «اخلاق» است. کوهنوردي تنها رشتهاي از ورزش است که «رقابت» در قاموس آن نميگنجد. همين اصل هم موجب پويايي فکري، رفتاري، کلامي و عاطفي کوهنورد نسبت به يکديگر و محيط شده است.
اخلاق يا فرهنگ کوهنوردي، ذهن انسان را آبستن اين موضوع ميکند که «من»، بر خويشتن تسلط دارم و بايد بر اصولي که موجب يکپارچگي روابط انسان با خالق، انسان با همنوع، انسان با محيط است پايبند باشم. اين هنجارها به تدريج در انسان تقويت ميشود که نسبت به امور مختلف مسئوليتپذير باشد و از خود محوري پرهيز کند و اجتماع پذير باشد.
اگر به طور خلاصه بخواهيم مصداقي براي يکپارچگي راوابط سه گانهاي که اشاره شد بياوريم، بايد گفت: بيشتر کوهنوردان بر اصل شکرگزاري از نعمتها خداوند توجه خاص دارند؛ چراکه به اين نتيجه رسيدهاند که قوهاي فراتر از هر چيز ديگري توانسته چنين منظرههايي را خلق کند و به آنها توان حرکت بدهد.
کوهنوردان نسبت به يکديگر برابري را احساس ميکنند و اين يکسان بودن در همه ابعاد ارتباطي کوهنوردان سببساز ايستادن بر فراز قله خواهد شد.
کوهنوردان به اين خودآگاهي ميرسند که رابطه ميان انسان و طبيعت يک رابطه تعاملي و دوطرفه است و انسان هر اندازه که از محيط زيست خود مراقبت و محافظت داشته باشدف به همان اندازه از سلامت روحي، فکري و جسمي برخوردار خواهند شد و به آسايش دست خواهند يافت.
نویسنده : محمدرضا بختیاری
منبع :
خبرگزاري ايسنا